مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
رخصت گرفت بـاد صبا از امام ما تا که به محـضرش برساند سلام ما سائل سلام داد و کریمی علیک گفت سلـطان اشـاره کرد نـوشتـنـد نام ما هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریـدۀ عـالـم دوام ما ما بینگـاه حـضرتش آدم نمیشویم ناپخته است بیکرمش خشت خام ما زائر شدیم و زائـرمان جبـرییل شد در بارگـاه اوست چـنین بارِعـام ما میـخـانه است بـارگـه ثـامـنالحجـج در هر رواق پر شده از نور، جام ما رو به ضریح پیش خودم فکر میکنم دستی که ریخت شهد محبّت به کام ما نقاره… باز پنجره فولاد شد شلوغ طـفـلی گرفـته است شـفا از امام ما آقا سهجا به زائر خود لطف میکند خـتـم کـلام، میشـود آتش حـرام ما |